هیچ‌یک از نگرش‌های مادی و واقع‌گرایی، عدالت را در صلح دخالت نمی‌دهند و همین امر، یعنی عدم توجه به مبادی و علل بروز جنگ و ناامنی و عوامل مخل صلح که بی‌عدالتی و ظلم است باعث شده صلح حقیقی و پایدار در جهان محقق نگردد.

مهم ترین هدف انبیای الهی و یکی از اهداف دین مبین اسلام، برقراری عدالت و صلحجهانی بوده است. یکی از مسائل مهم برای رسیدن به توسعه همه جانبه ضرورت و لزومصلح و آرامش در جهان است؛ چراکه در صورت جنگ و ناامنی و فقدان صلح، منابع مادی و نیروی انسانی تباه می گردد. نگرش های موجود درباره مناسبات عدالت و صلح را می توان به دو دسته نگرش مادی و نگرش الهی تقسیم نمود. در نگرش مادی، صلح به معنای نبود و توقف جنگ بوده و با عدالت چندان مناسبتی ندارد. در نگرش توحیدی بر خلاف نگرش مادی ، صلح بدون عدالت معنا نمی دهد. این نگرش در مقابل طیفی از دیدگاه های مادی و تحریف شده الهی قرار می گیرد. روش شناخت در این دیدگاه براساس سه عنصر عقل، شرع و حس استوار است.

از منظر اسلام و به تبع آن در اندیشه امام خمینی، صلح وقتی ارزش دارد که حقوق انسان ها رعایت شود و عدالت برقرار گردد؛ زیرا در این صورت است که نتیجه استقرار صلح، یعنی آسایش و تربیت انسان‌ها، محقق می‌گردد. صلح بدون عدالت، اسارت و ذلت است.ا ز دیدگاه امام خمینی مادامی که عدالت جهانی برقرار نگردد، سخن راندن از صلح پایدارجهانی سخنی به گزاف است.

امام خمینی برقراری روابط عادلانه با دیگران را منوط به استقرار عدالت در مناسباتجهانی دانسته و با اشاره به تغییر تعادل در روابط جهانی با انقلاب اسلامی و در نتیجه وقوع جنگ می‌فرمایند: « ما امیدواریم که تعادل دنیا به خطر نیفتد؛ براى اینکه ما به هیچ طرفى از دو طرف شرق و غرب تمایلى نداریم و ما با همه روابطى على السواء داریم و با همه رفتارى عادلانه داریم، البته در صورتى که آنها عدالت را در رابطه با ما رعایت کنند.» (صحیفه امام، ج5، ص418)

در نگاه امام برقراری صلح جهانی پایدار مستلزم استقرار عدالت جهانی است و برقراری عدالت جهانی پیش شرطی برای برقراری صلح جهانی می باشد. از آنجائی که قدرتمندان و دولتهای غربی به هیچ قیمتی حاضر به کوتاه آمدن از منافع خود برای برقراری عدالت نیستند، بنابراین تقابل با آنها برای رسیدن به صلح جهانی و پایدار اجتناب ناپذیر خواهد بود.

امام خمینی همواره بر عدم وجود عنصر بنیادین عدالت در مبانی اندیشه‌ای غرب و اردوگاه سلطه گران انتقاد داشته است. از دیدگاه ایشان مبانی فکری و اندیشه‌ای در اردوگاه سلطه‌گران در قالب مارکسیسم، سکولاریسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم است که یا اعتقادی بر عدالت ندارند و یا اگر هم مثل مارکسیسم داعیه طرفداری از عدالت دارند معنای عدالت را به درستی نفهمیده و به شکل غیر مستقیمی به دنبال همان سیاستهای سرمایه‌داری بودند.

سیاست پیشگان دنیای امروز مفاهیم و ارزش‌های مقدس بشری را به صورت ابزارهای سیاست و منفعت خویش درآورده و ملت‌های در بند کشیده شده را از دستیابی به حقیقت اصول کرامت و منزلت انسانی باز داشته‌اند. بنیانگذار جمهوری اسلامی که از ابتلا بشر امروز به این نوع از صلح دوستان آرامش طلب رنج می‌برد، امنیت جهان را بدون حاکمیت آنان ممکن می‌شمارد، زیرا حامیان دروغین بشر، حقوق وی را نادیده انگاشته‌اند و به نام صلح جهانی از هیچ گونه ستم و سکوت در برابر بیداد تجاوز پیشگان دریغ نمی‌ورزند و مدافعان ستم دیدگان را به آشوب و شرارت متهم می‌سازند. « تا دنیا به این آرامش طلبان و صلح دوستان و طرفداران حقوق بشر مبتلا است روى امنیت و صلح و آرامش نخواهد دید، و آنچه آرزوى بشر است تحقق نخواهد یافت، بلکه تنها بشر به برکت مکتبهاى‏ توحیدى و مؤمنان واقعى آنهاست که به آزادى و سعادت خواهد رسید.»( صحیفه امام، ج‏17، ص 306 و 307)

بنیانگذار جمهوری اسلامی، صلح دوستی و عدالت گرایی و آرامش طلبی را در مکتب‌های انبیا و اولیای حق، یک حقیقت می‌داند، نه یک شیوه و شعار تزویر آلود، بنابراین تحقق آرزوی بشر در جهان امروز و آینده تاریخ در گرو حرکت رهبری است که دوست حقیقی انسان و طرفدار واقعی کرامت ملت‌ها است. چنین رهبری را باید در فرهنگ و آیین ابراهیمی سراغ گرفت که هدف ظهورش، استقرار عدل و انصاف در جهان است. « از خداوند تعالى خواهانم که جهانیان را از شرّ این ستمگران نجات دهد و صلح و صفا و آرامش بیشترى عنایت فرماید و کشور ما را به آرزوى خود که ظهور حضرت مهدى- ارواحنا فداه- مستقرکننده عدل و انصاف و آرامش دهنده جهان است، برساند.» (صحیفه امام، ج‏17، ص307)


از دیدگاه امام خمینی استقرار صلح واقعی در جهان با وجود قدرتهای سلطه گر مستکبر و پذیرش موجودیت و سلطه آنان خیالی خام بیش تلقی نمی شد. او می فرماید:« سلامت وصلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است؛ و تا این سلطه طلبان بى‏فرهنگ در زمین هستند، مستضعفین به ارث خود که خداى تعالى به آنها عنایت فرموده است نمی رسند.» (صحیفه امام، ج‏12، ص144)

امام می‏خواست ‏با وحدت و ایجاد همبستگی اسلامی بین مسلمانان، همه ملل اسلامی به استقلال و آزادی دست‏یابند، زیرا مسلمین باید برای بدست آوردن استقلال و آزادی این کلید پیروزی را بدست آورند و برای وحدت کلمه کوشش کنند، و به استکبار جهانی اجازه ندهند که در مقدرات کشورهای اسلامی دخالت کند. 
امام خمینی(س) برای ایجاد صلح و صفا، وحدت را ضروری می‏دانست و می‏فرمود « جمهورى اسلامى مایل است با همه همجواران و دیگران با صلح و صفا زندگى کند، و از دولتهاى اسلامى اگر مورد تهاجم واقع شوند پشتیبانى مى‏کند، لکن در مقابل کج رفتاریها و ستمگریها و اسلام‏شکنیها با قامت بلند ایستاده است و از هیچ قدرتى باک ندارد.» (صحیفه امام، ج‏17، ص396)

و در جای دیگری نیز فرمودند: « امیدواریم که صلح جهانى بر پایه استقلال ملتها و عدم مداخله در امور یکدیگر و مراعات اصل حفظ تمامیت ارضى کشورهاى منطقه بنا گردد.» (صحیفه امام، ج‏12، ص153)


از نظر امام لازمه صلح و صفای جهانی زیست مسالمت‏آمیز با همه کشورهای عالم است. «دولت و ملت جمهورى اسلامى، طالب اخوت ایمانى با مسلمانان جهان و منطقه و طالب زیست مسالمت‏آمیز با همه کشورهاى عالم است‏.» (صحیفه امام، ج‏17، ص483) بنابراین خواهان گسترش روابط بر اساس اصل احترام متقابل است «روابط، با تمام خارجیها بر اساس اصل احترام متقابل خواهد بود، در این رابطه نه به ظلمی تسلیم می‏شویم و نه به کسی ظلم می‏کنیم‏» (16) «روابط ما با تمام خارجیها بر اساس اصل احترام متقابل خواهد بود. در این رابطه، نه به ظلمى تسلیم مى‏شویم و نه به کسى ظلم خواهیم کرد.» (صحیفه امام، ج‏4، ص248)

امام خمینی(س) بر این اعتقاد است که « حکومت اسلامى حکومتى است آزاد و مستقل و روابطش با شرق و غرب به یک نحو است. و اگر آنها روابط حسنه داشته باشند دولت اسلام هم با آنها روابط حسنه دارد؛ و اجازه نمى‏دهیم کسى در مقدرات مملکتمان دخالت کند.» (صحیفه امام، ج‏5، ص419)

بنابراین «. . . ما هم پیروى از آن دستور مى‏کنیم. و با همه اقشار بشر، با تمام مستضعفین عالم، روابط حسنه داریم، به شرط اینکه روابط متقابل و احترام متقابل باشد.» (صحیفه امام، ج‏6، ص220)

وحدت نیز امر معروفی است که موجب صلح و آرامش در دنیا می‏شود و باید برای تحقق شرایط صلح، آیین وحدت و اخوت را ایجاد نمود و آن را مستحکمتر کرد زیرا «. . . ما دنبال این هستیم که دنیا در صلح و آرامش باشد. اسلام از اول داراى یک همچو مقصدى بوده و خصوصاً در بین مؤمنین، در بین مسلمین، اخوّت را سفارش فرموده است، بلکه ایجاد- تشریع- فرموده است.» (صحیفه امام، ج‏16، ص405)

پس می‏توان گفت امام خمینی با توجه به وظایف شرعی خود برای اصلاح بشر ایجاد همبستگی بین همه مستضعفین جهان و مسلمانان دنیا، گسترش عدالت اجتماعی، بوجود آوردن صلح و صفا در همه جهان، خودباوری و نفی سبیل، جلوگیری از دخالت ابرقدرتها در مقدرات کشورهای ضعیف و مسلمانان و چپاول ذخایر آنها و گسترش روابط مبتنی بر احترام متقابل و حسن همجواری وحدت مسلمین و مستضعفین جهان را ضروری می‏شمرد و آن را تنها عامل و رمز پیروزی و بقاء هر امتی می‏دانست و بنابراین بر ایجاد وحدت تاکید فراوانی می‏نمود.

منبع : پرتال امام خمینی http://www.imam-khomeini.ir